غافلگیری
روز ٢٩ خرداد با بابایی رفتیم دکتر خانم دکتر گفت فردا باید بستری شی واسه سزارین منم چون منتظر زایمان طبیعی بودم اصلا انتظار این حرفو نداشتم ولی دکتر گفت اگه بیشتر از این صبر کنیم واسه بچه خطرناکه و اینطوری شد که بدون هیچ امادگیی ساعت ٥:٣٠ روز پنجشنبه ٣٠ ام خرداد ٩٢ با خاله و مامانیو باباجونت رفتیم بیمارستان و تو گل پسرم ساعت٧:٢٥ صبح ٣٠ /٩٢/٣با وزن ٣/٥٥٠ و قد ٥١ در بیمارستان مادران تهران به دنیا اومدی
خوش اوووووومدی عزیز دلم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی